کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زاهد همه عمرم به می ناب گذشته ست
    چون سبزه ی جو از سر من آب گذشته ست
    تا دامن دل رفته مرا چاک گریبان
    کارم ز رفوکاری احباب گذشته ست
    هر جرعه ی آبم به گلو تیغ گذارد
    تا باز چه در خاطر قصاب گذشته ست
    گردید تر آن چشم چو افتاد به اشکم
    چون آهوی صحرا که ز سیلاب گذشته ست
    بر غیر، غم عشق تو آسان ز وصال است
    این بادیه را در شب مهتاب گذشته ست
    داند که به کوشش نرود کار کسی پیش
    هر کس که به سروقت رسن تاب گذشته ست
    بی ناله و بی اشک سلیم از غم دل نیست
    عمرش به همین طور چو دولاب گذشته ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha