کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا ز آتش تب مغز استخوان خنک است
    قبای شعله چو پیراهن کتان خنک است
    چو شعله سرکشی گلرخان همه گرمی ست
    به مشرب دل من یار مهربان خنک است
    هزار حیف که صوفی به صد پیاله شراب
    نشد به باده کشان گرم و همچنان خنک است
    به باغ ز آمدن خویشتن پشیمانم
    چه سود گرمی بلبل که باغبان خنک است
    به سایه ی گل و سنبل چه کار مرغان را
    درین چمن که چو خس خانه، آشیان خنک است
    نشاط انجمن از صحبت عزیزان است
    چمن برای همین، موسم خزان خنک است
    همین ز صحبت واعظ نه مجلس افسرده ست
    چو صبح از نفس سرد او جهان خنک است
    سلیم بس که دلم از نفاق رنجیده ست
    چو تیغ در نظرم روی دوستان خنک است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha