کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ریزد ز بس غبار دل از هر فغان ما
    پر خاک شد چو حلقه ی دام آشیان ما
    ترسان ز هجر یار ز بس جان سپرده ایم
    منقار زاغ زرد شد از استخوان ما
    با قامت خمیده ره راست می رویم
    هرگز نجسته تیر خطا از کمان ما
    ارباب هوش پی به معانی نمی برند
    دیوانه ذوق می کند از داستان ما
    از ننگ خضر بس که نهفتیم راز خویش
    شد خاک، حرف تشنه لبی در دهان ما
    هرگز کسی سلیم ندیده ست آفتی
    چون تیغ آفتاب ز تیغ زبان ما
    خوش آن زمان که سر مهر بود خوبان را
    کرشمه منع نمی کرد آه و افغان را
    چنین نبود در وصل بسته بر دل ها
    نداشت قفل حرم، پره ی بیابان را
    ز ضعف، بند قبا آستین من شده است
    نشانه ای به ازین نیست عشق پنهان را
    به پیش باده فروش آن قدر گرو جمع است
    که نام نیست در آن خاتم سلیمان را
    ز قید، کیست که آزادی آرزو نکند؟
    ز کاهلی ست ثبات قدم غلامان را
    به نوبهار جوانی ز کف پیاله منه
    که می ز موج کند ریشخند، پیران را
    ز فوت گشتن دندان چه غم، سلامت باد
    زبان ما که ولی نعمت است دندان را!
    ازو هزار کرامات دیده ایم سلیم
    شراب کهنه بود پیر جام، مستان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha