به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۵۱: آیینه کجا دیده ست، رخسار چو ماهش را

1420عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آیینه کجا دیده ست، رخسار چو ماهش را
با سرمه چه آمیزش، مژگان سیاهش را
گاهی نظری از لطف می کرد به سوی من
بخت سیهم رم داد آهوی نگاهش را
ای مور به این اندام، سرخیل سلیمانی
دیگر چه ازو خواهی، بردار کلاهش را
سنجیده کسی بیند گر جانب این گلشن
برقی به کمین باشد هر برگ گیاهش را
از چشم سلیم ای غیر، پیدا صف مژگان نیست
برداشته با دیده، خار و خس راهش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۰: ریزد ز بس غبار دل از هر فغان ما 2شمارهٔ ۵۱: آیینه کجا دیده ست، رخسار چو ماهش ر ...3شمارهٔ ۵۲: نگاه باغبانم، می پرستم لاله و گل ر ...4شمارهٔ ۵۳: فلک نبود به مستی حریف ناله ی ما 5شمارهٔ ۵۴: می جهد برق ز آه دل غم پیشه ی ما 6شمارهٔ ۵۵: چو غنچه نیست نهان از کسی دفینه ی م ...7شمارهٔ ۵۶: مدعی کو تا چراغ محفلم بیند ترا 8شمارهٔ ۵۷: منم آن مرغ که دل نوحه طراز است مرا 9شمارهٔ ۵۸: نشد درست به هندوستان شکسته ی ما 10شمارهٔ ۵۹: تماشایش برد از آهوی وحشی تک و دو ر ...11شمارهٔ ۶۰: ای قناعت مژده ای ده شاه هفت اقلیم ...12شمارهٔ ۶۱: دیوانه ایم و وادی عشق است دشت ما 13شمارهٔ ۶۲: برق عشق آمد که سوزد خرمن تدبیر را 14شمارهٔ ۶۳: کی به دل آرم خیال آشیان خویش را 15شمارهٔ ۶۴: سرو چون سایه ز پی آمده رفتار ترا 16شمارهٔ ۶۵: کی ز تیغ آفتاب خویش باشد غم مرا 17شمارهٔ ۶۶: دلم به عشق هلاک است کینه خواهی را 18شمارهٔ ۶۷: گر به گوش خود ز مردم بشنوی گفتار ر ...19شمارهٔ ۶۸: یارب این چاک گریبان ز چه باشد گل ر ...20شمارهٔ ۶۹: شکست فتح بود بیدلان جنگ ترا 21شمارهٔ ۷۰: گرفته از علم سروقد او پیش خیلی را 22شمارهٔ ۷۱: تا چند کنی خون دل صاحب نظران را 23شمارهٔ ۷۲: در سر کوی تو شب خاک بود بستر ما 24شمارهٔ ۷۳: ز حریم کعبه کمتر نبود کنشت ما را 25شمارهٔ ۷۴: جهان چه می به قدح ریخت بی خبر ما ر ...26شمارهٔ ۷۵: ز طوف میکده واجب بود سپاس مرا 27شمارهٔ ۷۶: در دوزخ و بهشت نیاسوده ایم ما 28شمارهٔ ۷۷: به غیر میکده زاهد بود شراب کجا 29شمارهٔ ۷۸: گل ز بلبل یاد گیرد مستی جاوید را 30شمارهٔ ۷۹: چو غنچه جمع کن از خار عشق دامان را 31شمارهٔ ۸۰: بیا که سوخت ز شوق تو لاله در صحرا 32شمارهٔ ۸۱: من از میانه برون، یار در کنار مرا 33شمارهٔ ۸۲: درین کشور چه میپرسی غرور حسن سرکش ...34شمارهٔ ۸۳: در دیده ندارم دگر ای عهدشکن آب 35شمارهٔ ۸۴: نیست ممکن جرعه ی آبی نباشد با نصیب 36شمارهٔ ۸۵: سخن ماست سربسر مرغوب 37شمارهٔ ۸۶: خون گل ریزد درین باغ پرافسون آفتاب 38شمارهٔ ۸۷: بر آن سرم که کنم فاش گفتگوی شراب 39شمارهٔ ۸۸: نوبهار است و به جدول می رود مستانه ...40شمارهٔ ۸۹: بهار است و چمن چون روی محبوب 41شمارهٔ ۹۰: خامه را پیدا شد از حرف تو در دل اض ...42شمارهٔ ۹۱: دیدم آخر به دست، جام طرب 43شمارهٔ ۹۲: چو احتیاج طلب می شود، نقاب طلب 44شمارهٔ ۹۳: از برای رونق وحدت به کثرت جای ماست 45شمارهٔ ۹۴: گر زمین از جا رود، آزادگان را باک ...46شمارهٔ ۹۵: یاد ایامی که حسن اندیشه ی ناموس دا ...47شمارهٔ ۹۶: مژده ی حسن قبولم در سخن از اول است 48شمارهٔ ۹۷: عشق او در وادی من فکرها بسیار داشت 49شمارهٔ ۹۸: ناله ی ما چون جرس شایسته ی تأثیر ن ...50شمارهٔ ۹۹: چه ذوق در شب وصل از نظاره ی صبح اس ...51شمارهٔ ۱۰۰: بخت بد با اخترم هر شب به جنگ افتا ...52شمارهٔ ۱۰۱: شورش مغز جنون ناله ی مستانه ی ماس ...53شمارهٔ ۱۰۲: با رسوم جهان دلم جنگی ست 54شمارهٔ ۱۰۳: کسی که قسمت او غیر بینوایی نیست 55شمارهٔ ۱۰۴: مدعی گر نکند بحث سخن دلگیر است 56شمارهٔ ۱۰۵: دلم شکفته نگردد ز بس جهان تنگ است 57شمارهٔ ۱۰۶: لاله را با روی او تاب قدح نوشی کج ...58شمارهٔ ۱۰۷: شعله ی رسوایی منصور، خس پوش من اس ...59شمارهٔ ۱۰۸: شد خزان و در چمن رنگ دگر افلاک ری ...60شمارهٔ ۱۰۹: مغفر و خفتان به میدان محبت ننگ ما ...61شمارهٔ ۱۱۰: به بوی خرقه گلم در چمن عنانگیر اس ...62شمارهٔ ۱۱۱: گل این باغ را ساغر ز می شام و سحر ...63شمارهٔ ۱۱۲: نظاره ی تو ز بس دلفریب افتاده ست 64شمارهٔ ۱۱۳: ساقی چه دهی پند من این بزم شراب ا ...65شمارهٔ ۱۱۴: ما را نه سر گل، نه تمنای گلاب است 66شمارهٔ ۱۱۵: چشم تو ز بیماری خود بر سر ناز است 67شمارهٔ ۱۱۶: آتش گل را اگر باشد شراری، خال اوس ...68شمارهٔ ۱۱۷: می توان رفتن ز کویش، لیک حسرت در ...69شمارهٔ ۱۱۸: دارد حذر ز فتنه ی او هر که عاقل ا ...70شمارهٔ ۱۱۹: آمد بهار و ابر هوادار ما شده ست 71شمارهٔ ۱۲۰: تا سحر امشب شراب ناب می باید گرفت 72شمارهٔ ۱۲۱: صد نشان خاک مرا از اثر عصیان است 73شمارهٔ ۱۲۲: درین بساط که نقشی به مدعا ننشست 74شمارهٔ ۱۲۳: خزان ببین که چمن را چگونه جان داد ...75شمارهٔ ۱۲۴: چشم من حلقه ای از سلسله ی دست من ...76شمارهٔ ۱۲۵: گدای کوی خراباتم و غمم این است 77شمارهٔ ۱۲۶: جهان بر خود مرا واله گرفته ست 78شمارهٔ ۱۲۷: می شناسم چشم او را، طرفه مست کافر ...79شمارهٔ ۱۲۸: بیار می که غمم باز در هجوم گرفت 80شمارهٔ ۱۲۹: میخانه ی ما چون طرب آباد بهار است 81شمارهٔ ۱۳۰: در چمن چون لاله می بی باک می باید ...82شمارهٔ ۱۳۱: مهر و کین تو هر دو مطلوب است 83شمارهٔ ۱۳۲: دلم نگاه ترا سخت آشنا دیده ست 84شمارهٔ ۱۳۳: بر من هوای بزم تو بسیار غالب است 85شمارهٔ ۱۳۴: نوبهار است و چمن در پی سامان گل ا ...86شمارهٔ ۱۳۵: دل از هوای صحبت جانانه پر شده ست 87شمارهٔ ۱۳۶: بی سبب کی دامنم از گریه چون دریا ...88شمارهٔ ۱۳۷: در سر کوی تو ما را بینوایی بهتر ا ...89شمارهٔ ۱۳۸: شعله ی شوقم و از شرم زبانم لال اس ...90شمارهٔ ۱۳۹: مرا ز راز دو عالم، سخن بلندتر است 91شمارهٔ ۱۴۰: کجا موافق طبع تو ای خردمند است 92شمارهٔ ۱۴۱: ساغر گلی ز گلشن بیهوشی من است 93شمارهٔ ۱۴۲: شمع بر روی تو سرگرم نگاه افتاده س ...94شمارهٔ ۱۴۳: چراغان سینه ام از داغ عشق لاله رو ...95شمارهٔ ۱۴۴: هر چه گوید ز بقا عمر سبکسر، باد ا ...96شمارهٔ ۱۴۵: دلم همیشه ز آشوب عشق بی تاب است 97شمارهٔ ۱۴۶: حاجت به گل ندارد، آن سر که کج کلا ...98شمارهٔ ۱۴۷: شکفتگی به گل رویت آرزومند است 99شمارهٔ ۱۴۸: روی نیکوی ترا تندی خو در کار است 100شمارهٔ ۱۴۹: هنوزم از هوس عشق، خارخاری هست 101شمارهٔ ۱۵۰: آنکه پیغامی به سوی او برد از ما، ...102شمارهٔ ۱۵۱: ز بس اشک نیازم خاکسار است 103شمارهٔ ۱۵۲: میان عافیت و روزگار ما جنگ است 104شمارهٔ ۱۵۳: دل به یک زمزمه، چون آینه، پرداز گ ...105شمارهٔ ۱۵۴: در باغ هر گلی ز تو در خون تازه ای ...106شمارهٔ ۱۵۵: سروکارم نه به کفر و نه به دین می ...107شمارهٔ ۱۵۶: نه در کلاه نمد راحتی، نه در تاج ا ...108شمارهٔ ۱۵۷: رسید موسم پیری و وقت عجز و نیاز ا ...109شمارهٔ ۱۵۸: زهی ز شوق لبت زاهدان شراب پرست 110شمارهٔ ۱۵۹: بیا که صحبت مرغان بوستان گرم است 111شمارهٔ ۱۶۰: مرا ز آتش تب مغز استخوان خنک است 112شمارهٔ ۱۶۱: ز من شکایت آن جورپیشه برعکس است 113شمارهٔ ۱۶۲: زاهد همه عمرم به می ناب گذشته ست 114شمارهٔ ۱۶۳: بی تو در بزم طرب بس که دلم محزون ...115شمارهٔ ۱۶۴: دلم از یاد چشم گلرخان راه خرابات ...116شمارهٔ ۱۶۵: جهان ز بی خبران چون مکان گله شده ...117شمارهٔ ۱۶۶: زلف تو رنگ و بوی ز عنبر گرفته است 118شمارهٔ ۱۶۷: فغان که در ره ما بانگی از درایی ن ...119شمارهٔ ۱۶۸: ای گل شکفته شو که بجا می فرستمت 120شمارهٔ ۱۶۹: سحر به سوی چمن یار چون شمال گذشت 121شمارهٔ ۱۷۰: دلم از آبله ی غم چو کف سوخته است 122شمارهٔ ۱۷۱: پیش رویش مژه را قدرت جنبیدن نیست 123شمارهٔ ۱۷۲: کدام دل که ز تاب حسد گداخته نیست 124شمارهٔ ۱۷۳: سخن ما که بتان را غم کس یک مو نیس ...125شمارهٔ ۱۷۴: رنگ سخنت زان لب جان پرور سرخ است 126شمارهٔ ۱۷۵: چو زاهد در دماغم شوری از وسواس پی ...127شمارهٔ ۱۷۶: خاک راهیم و غبار ما چو آب گوهر اس ...128شمارهٔ ۱۷۷: منم که مایه ی جمعیتم پریشانی ست 129شمارهٔ ۱۷۸: شوق دام زلف او دلگیر باغم کرده اس ...130شمارهٔ ۱۷۹: دل رمیده ام از خنده ی تو بیزار اس ...131شمارهٔ ۱۸۰: مگذر ز دوستی که محبت مبارک است 132شمارهٔ ۱۸۱: چند نالم، دل ز طبع ناله پردازم گر ...133شمارهٔ ۱۸۲: چشم او از دست نرگس، جام مخموری گر ...134شمارهٔ ۱۸۳: با تو گل را سر و سامان خودآرایی ن ...135شمارهٔ ۱۸۴: بیا که وصل تو گل را بهار دلخواه ا ...136شمارهٔ ۱۸۵: تا به کی ای خضر خواهی این چنین غا ...137شمارهٔ ۱۸۶: باز برقی را نظر بر خرمنم افتاده ا ...138شمارهٔ ۱۸۷: سامان شادمانی و برگ طرب کجاست 139شمارهٔ ۱۸۸: سبزه ی خطش دمید و روزگار عاشقی ست 140شمارهٔ ۱۸۹: کدام گل که به دامن ز نوبهارم نیست ...141شمارهٔ ۱۹۰: بیا که بی لب لعل تو بس که پیر شده ...142شمارهٔ ۱۹۱: از مشک چین مگو، که در آن زلف چین ...143شمارهٔ ۱۹۲: گل نشاط به بزم شراب پامال است 144شمارهٔ ۱۹۳: چون صراحی، خنده ام با چشم گریان آ ...145شمارهٔ ۱۹۴: در وادی وفا ره و رفتار نازک است 146شمارهٔ ۱۹۵: چه منت است اگر شیوه ی وفا آموخت؟147شمارهٔ ۱۹۶: شوق بی حد شد و رسوایی دل نزدیک اس ...148شمارهٔ ۱۹۷: باغبان را چشم لطف از مصلحت بر سوی ...149شمارهٔ ۱۹۸: دلا ز دام صفیری به گلستان بفرست 150شمارهٔ ۱۹۹: آنکه در شور آورد شوریده حالان را ...151شمارهٔ ۲۰۰: دل بی لب او خراب خفته ست 152شمارهٔ ۲۰۱: کی بزم اسیران ترا شمع و چراغ است 153شمارهٔ ۲۰۲: دلم ز نسبت روی تو مهربان گل است 154شمارهٔ ۲۰۳: ای خوش آن آزاده ای کو در به روی ک ...155شمارهٔ ۲۰۴: به گلشن بی تو سروم دود آه است 156شمارهٔ ۲۰۵: همچو بلبل دلم غمین گل است 157شمارهٔ ۲۰۶: چو شعله گرم درآمد، چو گل به تاب ن ...158شمارهٔ ۲۰۷: با نسیم صبح شمع خلوت من سرکش است 159شمارهٔ ۲۰۸: بر سر عشق تو هر کس هست با من دشمن ...160شمارهٔ ۲۰۹: نارسایی به هنر در همه جا همراه اس ...161شمارهٔ ۲۱۰: ساقی بیا که فصل بهاران غنیمت است 162شمارهٔ ۲۱۱: دلی که صید بتان گشت فارغ از ستم ا ...163شمارهٔ ۲۱۲: شد بهار و به بوستان عید است 164شمارهٔ ۲۱۳: پیاله گیر که عذر شراب بی نمک است 165شمارهٔ ۲۱۴: پنجه ی عشقم دگر قفل فغان پیچیده ا ...166شمارهٔ ۲۱۵: هرجا نشسته، بی سروسامان نشسته است 167شمارهٔ ۲۱۶: یوسف هندی نژاد من مرا از بر گریخت 168شمارهٔ ۲۱۷: پی شکستن پیمان بهانه بسیار است 169شمارهٔ ۲۱۸: به خاک هند مرا تاب زیستن ز کجاست 170شمارهٔ ۲۱۹: صاف می از دگران، لای ته شیشه ز ما ...171شمارهٔ ۲۲۰: کی دهم دیگر عنان آن بت چین را ز د ...172شمارهٔ ۲۲۱: خشت کوی می فروشان سر بسر آیینه اس ...173شمارهٔ ۲۲۲: شمعیم و زندگانی ما در گداز ماست 174شمارهٔ ۲۲۳: به نقش طالع ما چشم قرعه حیران است 175شمارهٔ ۲۲۴: شعله ای چون شمع من در پرده ی فانو ...176شمارهٔ ۲۲۵: هوای تخت ندارد کسی که گوشه نشین ا ...177شمارهٔ ۲۲۶: هر کجا موج زند جام شرابی دام است 178شمارهٔ ۲۲۷: درین چمن هوس عیش، کیمیا طلبی ست 179شمارهٔ ۲۲۸: گر به ظاهر کسی از قید جهان آزاد ا ...180شمارهٔ ۲۲۹: ز می ملاحظه زاهد مکن که این عیب ا ...181شمارهٔ ۲۳۰: بهار آمد و سر تا به سر جهان سبز ا ...182شمارهٔ ۲۳۱: جدل از خصم هنر باشد و از من عیب ا ...183شمارهٔ ۲۳۲: خوش وقت آنکه خصمی گردون ندیده است 184شمارهٔ ۲۳۳: خوبرویان را سری با عاشقان پیر نیس ...185شمارهٔ ۲۳۴: از سایه ی تو سبز سر خاک من بس است 186شمارهٔ ۲۳۵: بنای توبه ز ابر بهار در خلل است 187شمارهٔ ۲۳۶: هما! نصیب تو از من چنان که خواهی ...188شمارهٔ ۲۳۷: خمار وصل، دلم را ز اضطراب شکست 189شمارهٔ ۲۳۸: سینه ریشان ترا تیغ شهادت مرهم است 190شمارهٔ ۲۳۹: همچو لاله روزگارم در قدح نوشی گذش ...191شمارهٔ ۲۴۰: ز جوش ناله به دل اضطراب بسیار است 192شمارهٔ ۲۴۱: غنچه دلتنگ و لاله در خون است 193شمارهٔ ۲۴۲: ز دوری تو مرا خوشدلی میسر نیست 194شمارهٔ ۲۴۳: خوش آن کز فکر بیش و کم گذشته ست 195شمارهٔ ۲۴۴: موسم کسب هوا شد که دگر مهتاب است 196شمارهٔ ۲۴۵: بهار آمد و ما را به باغ راهی نیست 197شمارهٔ ۲۴۶: زان می که باغ را رخ او در پیاله ر ...198شمارهٔ ۲۴۷: حاصل سوختگان در ره برق خطر است 199شمارهٔ ۲۴۸: پایه ی نعش مرا یار من از جا برداش ...200شمارهٔ ۲۴۹: سوختن از تب سوزان محبت تابی ست 201شمارهٔ ۲۵۰: غیر بدگویی اگر خصم پرآشوب نداشت 202شمارهٔ ۲۵۱: عشق را چندان که مهرش بود هم کینش ...203شمارهٔ ۲۵۲: در باغ بی تو خاطر سنبل شکسته است 204شمارهٔ ۲۵۳: از عشق حکایت مکن افسانه بزرگ است 205شمارهٔ ۲۵۴: می بی منت اگر میل کنی، حیرانی ست 206شمارهٔ ۲۵۵: کی توان در عشق، بی سامان حیرانی ن ...207شمارهٔ ۲۵۶: خصمی به میان من و غیر از سخن توست 208شمارهٔ ۲۵۷: چنان ز گریه ی من اشک همنشینم ریخت 209شمارهٔ ۲۵۸: امشب که ز بختم به سوی بزم تو راه ...210شمارهٔ ۲۵۹: یار ما مونس بد و نیک است 211شمارهٔ ۲۶۰: دلم چو شمع همه عمر میهمان خود است 212شمارهٔ ۲۶۱: خون دلم چو لاله، آرایش ایاغ است 213شمارهٔ ۲۶۲: من تشنه ی آن چشمه که آبش همه خون ...214شمارهٔ ۲۶۳: خط نیست این به گرد گلت، سبزه ی تر ...215شمارهٔ ۲۶۴: بازم از زخم خدنگش در دل و جان آتش ...216شمارهٔ ۲۶۵: آن گل که توان حرفی ازان زد گل داغ ...217شمارهٔ ۲۶۶: بیا که فصل خوش روزگار نزدیک است 218شمارهٔ ۲۶۷: به توبه هر که ز یک قطره ی شراب گذ ...219شمارهٔ ۲۶۸: ره بیرون شدنم زین چمن از یاد شده ...220شمارهٔ ۲۶۹: در گلستان جهان هر مرغ نالان خود ا ...221شمارهٔ ۲۷۰: شمع از هوای وصلت، در حالت هلاک اس ...222شمارهٔ ۲۷۱: از بس که تلخکام ازین ناتوان گذشت 223شمارهٔ ۲۷۲: مرا کی از سبوی می گزیر است 224شمارهٔ ۲۷۳: شکسته خاطرم و رغبت نشاطم نیست 225شمارهٔ ۲۷۴: ایام بهار است و گلی در چمنم نیست 226شمارهٔ ۲۷۵: از شوق تو دل همره عمر گذران است 227شمارهٔ ۲۷۶: خطش دمید و به نازش نیاز من باقی س ...228شمارهٔ ۲۷۷: درین حدیقه دل مستمند بسیار است 229شمارهٔ ۲۷۸: در دلم بگذشت و چشمم اشک بی تابانه ...230شمارهٔ ۲۷۹: ای دل سفر به لجه ی عمان مبارک است 231شمارهٔ ۲۸۰: چند باشم ز در دیر مغان دور، بس اس ...232شمارهٔ ۲۸۱: دماغ ساغر می از شراب ما خشک است 233شمارهٔ ۲۸۲: شراب غمزه ی مست تو خون بی گنه است 234شمارهٔ ۲۸۳: حکایت لب او همچو قند مشهور است 235شمارهٔ ۲۸۴: مشرق خورشید را فیض گریبان تو نیست 236شمارهٔ ۲۸۵: غنچه را برگ گل آیا در گریبان از ک ...237شمارهٔ ۲۸۶: شد عمرها و شورش عشقم ز سر نرفت 238شمارهٔ ۲۸۷: گرمی گریه به سودای تو دامانم سوخت 239شمارهٔ ۲۸۸: نوای مرغ شباهنگ، ناله ی نی ماست 240شمارهٔ ۲۸۹: بیا که دل ز ورق حرف کینه خواهی شس ...241شمارهٔ ۲۹۰: سر نهادن به سر کوی غمت تسلیم است 242شمارهٔ ۲۹۱: شد بهار و لاله صحن باغ را میخانه ...243شمارهٔ ۲۹۲: کاروان اشک هرگه بی توام از دل گذش ...244شمارهٔ ۲۹۳: بوالهوس! با عشق خوبان این قدر امس ...245شمارهٔ ۲۹۴: ای گل دگر ز دست کجا می گذارمت 246شمارهٔ ۲۹۵: راحتی ما را اگر می باشد از آزار م ...247شمارهٔ ۲۹۶: رفتی و از نقش رویت دیده ی خونین پ ...248شمارهٔ ۲۹۷: هر کجا موجی ست، از مژگان ما برخاس ...249شمارهٔ ۲۹۸: خونم از دوری می در تن لاغر خشک اس ...250شمارهٔ ۲۹۹: خضر از لب تشنگان روی آتشناک اوست 251شمارهٔ ۳۰۰: خوش نیست به اهل طلب ایام لئیم است 252شمارهٔ ۳۰۱: آیینه را ز چشم تو تاب نگاه نیست 253شمارهٔ ۳۰۲: واقف کسی ز شیوه ی آن کج کلاه نیست 254شمارهٔ ۳۰۳: دلم به عشق ز آسیب فتنه آزاد است 255شمارهٔ ۳۰۴: شکوه ی احباب را نتوان به خود مشکل ...256شمارهٔ ۳۰۵: بجز نسیم که آن زلف تابدار شکست 257شمارهٔ ۳۰۶: با وجود صد هنر، لافم ز شعر دلکش ا ...258شمارهٔ ۳۰۷: معنی رنگین به هر اندیشه نیست 259شمارهٔ ۳۰۸: هما به طالع من بال و پر ز بوم گرف ...260شمارهٔ ۳۰۹: شبم این روشنی کز آه دیده ست 261شمارهٔ ۳۱۰: در دشت جز غم تو مرا غمگسار نیست 262شمارهٔ ۳۱۱: کوی عشق است و سعادت را در اینجا ک ...263شمارهٔ ۳۱۲: شور عجبی در چمن از بلبل صبح است 264شمارهٔ ۳۱۳: آفت باد خزان را می توان معذور داش ...265شمارهٔ ۳۱۴: مقیم کوی عشق از قید هر تکلیف آزاد ...266شمارهٔ ۳۱۵: به سینه ام ز غمت داغ بر سر داغ اس ...267شمارهٔ ۳۱۶: همچو مرغان قفس ما را ز گل بویی بس ...268شمارهٔ ۳۱۷: از بهار وصلم امشب جیب و دامان پر ...269شمارهٔ ۳۱۸: مژده یاران را که یار از دست ما سا ...270شمارهٔ ۳۱۹: دلم بی طره ای آشفته حال است 271شمارهٔ ۳۲۰: ز عشقم به هر محفل افسانه ای ست 272شمارهٔ ۳۲۱: به چشم همت من عرصه ی زمین تنگ است 273شمارهٔ ۳۲۲: در مقام بی خطر، آزادگان را خواب ن ...274شمارهٔ ۳۲۳: حسن با مهر و وفا بیگانه است 275شمارهٔ ۳۲۴: از خم زلفش دلم با آه و افغان بازگ ...276شمارهٔ ۳۲۵: آن قدر سوزی که خواهد شعله با آه م ...277شمارهٔ ۳۲۶: نشان هستی من چون حباب پیرهن است 278شمارهٔ ۳۲۷: قصه ی منصور را سر کرده است 279شمارهٔ ۳۲۸: چو مجنون بر زبانم حرف او افسانه ی ...280شمارهٔ ۳۲۹: عاشقانیم، به ما طعنه ی دیگر خود ن ...281شمارهٔ ۳۳۰: گر عاشقی، از گنه چه باک است 282شمارهٔ ۳۳۱: مرا گوش از بهر پیغام اوست 283شمارهٔ ۳۳۲: همه تن خون دل من همچو دهان زخم اس ...284شمارهٔ ۳۳۳: عشق خونریز که شیر مست است 285شمارهٔ ۳۳۴: چون شحنه مرا پنجه ی تقدیر گرفته س ...286شمارهٔ ۳۳۵: از مصلحت الفت به من پیر گرفته ست 287شمارهٔ ۳۳۶: از عیش دل مرا چه رنگ است 288شمارهٔ ۳۳۷: زین پس سر مینای می ناب سلامت!289شمارهٔ ۳۳۸: لطف این دلشکنان [در حق] ما معلوم ...290شمارهٔ ۳۳۹: هر کجا حرف تو آید به میان، گل گوش ...291شمارهٔ ۳۴۰: ز دیده اشک چکد روز وصل یار عبث 292شمارهٔ ۳۴۱: با مدعی گذشته ام بر کنار بحث 293شمارهٔ ۳۴۲: زاهد بیا و پرده برافکن ز راز خبث 294شمارهٔ ۳۴۳: به من ز یاد رخ اوست گلستان محتاج 295شمارهٔ ۳۴۴: گلی به رنگ رخش گلستان ندارد هیچ 296شمارهٔ ۳۴۵: شیخ است و خودآرایی بسیار و دگر هی ...297شمارهٔ ۳۴۶: دارم هوس رخصت آهی و دگر هیچ 298شمارهٔ ۳۴۷: بیخودی از گل روی تو کند بلبل صبح 299شمارهٔ ۳۴۸: خوش آن دمی که لبم گردد آشنای قدح 300شمارهٔ ۳۴۹: ای کشیده می از قرابه ی صبح 301شمارهٔ ۳۵۰: بر ما دمی نمی گذرد بی شراب تلخ 302شمارهٔ ۳۵۱: حاصل من نیست از شهد سخن جز کام تل ...303شمارهٔ ۳۵۲: شد باغ از بهار، سفید و سیاه و سرخ 304شمارهٔ ۳۵۳: سودی به ره عشق ز تدبیر نباشد 305شمارهٔ ۳۵۴: زبان که یاد دل بوالفضول می آرد 306شمارهٔ ۳۵۵: طالع من شد ضعیف از بس غم افلاک خو ...307شمارهٔ ۳۵۶: چند چون مرغ کسی بادیه پیما باشد؟308شمارهٔ ۳۵۷: زین چرخ ستمکشان نرستند 309شمارهٔ ۳۵۸: سحر شد و دم تأثیر ناله می گذرد 310شمارهٔ ۳۵۹: عمرها رفت و نشد نام زلیخایی بلند 311شمارهٔ ۳۶۰: فصلی چنین که بلبل، از شوق جوش دار ...312شمارهٔ ۳۶۱: امشب گل شکفتگی ما دو رنگ بود 313شمارهٔ ۳۶۲: وجودم را غم عشق تو ای بی باک می س ...314شمارهٔ ۳۶۳: به صحرا آن کمان ابرو پی نخجیر می ...315شمارهٔ ۳۶۴: آبروی تیغ را خونگرمی بسمل برد 316شمارهٔ ۳۶۵: ماه چون روی او نمی باشد 317شمارهٔ ۳۶۶: می دو ساله به لب های یار من نرسد 318شمارهٔ ۳۶۷: ای نهاده حسن را برطاق از ابروی بل ...319شمارهٔ ۳۶۸: حمله ی شوق تو غافل را دل آگاه داد 320شمارهٔ ۳۶۹: آمد دی و ز میکده ها شور شد بلند 321شمارهٔ ۳۷۰: در چمن دوش صبا بوی تو سودا می کرد 322شمارهٔ ۳۷۱: دامان طرب بهار افشاند 323شمارهٔ ۳۷۲: خوش آن عاشق که خون از دیده ی نمنا ...324شمارهٔ ۳۷۳: به غیر کار جفا آسمان نمی داند 325شمارهٔ ۳۷۴: قاصد، دیگر به تو کم می رسد 326شمارهٔ ۳۷۵: چشم من ناز توتیا نکشد 327شمارهٔ ۳۷۶: آن کس که ز آسوده دلی رنگ برآرد 328شمارهٔ ۳۷۷: عشق دل ها را به آن زلف چو سنبل می ...329شمارهٔ ۳۷۸: بی قراران گر ز کوی او برون گامی ن ...330شمارهٔ ۳۷۹: مطلب بجز آزار ز مطلوب نباشد 331شمارهٔ ۳۸۰: مرا بر حاصل کس نیست امید 332شمارهٔ ۳۸۱: به من هر دم ز روی مهربانی یار می ...333شمارهٔ ۳۸۲: نه همین از تو مرا گرد غم از سینه ...334شمارهٔ ۳۸۳: چشم خویشان را حسد از بس به دولت ش ...335شمارهٔ ۳۸۴: تا از قبول عشق، سخن بهره مند شد 336شمارهٔ ۳۸۵: ز دل غبار به چشم پر آب می آید 337شمارهٔ ۳۸۶: از دل گله ی ما ره اظهار نداند 338شمارهٔ ۳۸۷: می خورم خون که حنا آن کف پا می بو ...339شمارهٔ ۳۸۸: چو حسن سبز تمنای اهل دید بود 340شمارهٔ ۳۸۹: گل به غفلت ز گلستان جهان برخیزد 341شمارهٔ ۳۹۰: عشق در هر جا نقاب از روی زیبا می ...342شمارهٔ ۳۹۱: ابر چشمم چون به عزم گریه دامان بش ...343شمارهٔ ۳۹۲: خراب نشأه ی آن لب، می و مینا نمی ...344شمارهٔ ۳۹۳: به کوی عشق اسیران به بوی یار روند 345شمارهٔ ۳۹۴: ازین حسرت که دور از دامن دلدار می ...346شمارهٔ ۳۹۵: بی لب او باده بر طبع ایاغم می خور ...347شمارهٔ ۳۹۶: شد بهار و شمع با گل آشنایی می کند 348شمارهٔ ۳۹۷: زاهد امشب تا سحر با ما شراب ناب ز ...349شمارهٔ ۳۹۸: سیل ویرانی ز کنج خانه ی ما می برد 350شمارهٔ ۳۹۹: مرا ز بزم خود آن پر عتاب می راند 351شمارهٔ ۴۰۰: درد ما خسته دلان تن به مداوا ندهد 352شمارهٔ ۴۰۱: جا به هر دل که گرفت او، دگر از جا ...353شمارهٔ ۴۰۲: با لطف ساعدت ید بیضا نمی رسد 354شمارهٔ ۴۰۳: می حرام محتسب بادا که بی ما می خو ...355شمارهٔ ۴۰۴: دلم آشفتگی در کار هرکس دید، می لر ...356شمارهٔ ۴۰۵: شد بهار و باغبان دیگر در دکان گشو ...357شمارهٔ ۴۰۶: باغبان خلد از گلزار ما گل می برد 358شمارهٔ ۴۰۷: دلم چو غنچه ز گلگشت باغ می گیرد 359شمارهٔ ۴۰۸: رونق ناموس را چون عشق رسوا بشکند 360شمارهٔ ۴۰۹: درین ره کعبه سنگ راه باشد 361شمارهٔ ۴۱۰: دل آشفته از نام شراب ناب می سوزد 362شمارهٔ ۴۱۱: کسی کز عاشقی دم زد، چه باک از دشم ...363شمارهٔ ۴۱۲: چه پروای گلستان و سر و برگ چمن دا ...364شمارهٔ ۴۱۳: مرا به کوی تو دلگرمی شراب آورد 365شمارهٔ ۴۱۴: نوبهار است و جنونم سوی هامون می ک ...366شمارهٔ ۴۱۵: شمع، برقع ز پی پاس تجلی دارد 367شمارهٔ ۴۱۶: زین چمن گر لاله ذوق از تاج شاهی م ...368شمارهٔ ۴۱۷: تا مرا تعلیم عشق او نواپرداز کرد 369شمارهٔ ۴۱۸: آنکه در پیری می عشرت به ساغر می ک ...370شمارهٔ ۴۱۹: اسیر عشق تو سود و زیان چه می داند 371شمارهٔ ۴۲۰: از نفس آنچه دلم دید، ز زنجیر ندید 372شمارهٔ ۴۲۱: اهل شیراز، بهشتی صفتان دهرند 373شمارهٔ ۴۲۲: غریبی را به من عشقت وطن کرد 374شمارهٔ ۴۲۳: رسید آن مست و از گردن صراحی در بغ ...375شمارهٔ ۴۲۴: روزگار از چمن وصل توام دور افکند 376شمارهٔ ۴۲۵: خورشید از نمود رخت بی نمود شد 377شمارهٔ ۴۲۶: چون در دلش ز لعل تو اندیشه بگذرد 378شمارهٔ ۴۲۷: خراب لعل لبت کی شراب می گیرد 379شمارهٔ ۴۲۸: کامم ز جهان گوهر نایاب برآمد 380شمارهٔ ۴۲۹: در گدایی همت ما پادشاهی می کند 381شمارهٔ ۴۳۰: می گریزد خوابم از جایی که مخمل می ...382شمارهٔ ۴۳۱: به کوی عشق، دل دادخواه می خواهند 383شمارهٔ ۴۳۲: قفس ترا چو خوش افتاد به ز باغ بود 384شمارهٔ ۴۳۳: دیگر بهار شد که هوا گلفشان شود 385شمارهٔ ۴۳۴: به عشق باده ز خون امید و بیم خورن ...386شمارهٔ ۴۳۵: گل ز بویت در گلستان لاف شاهی می ز ...387شمارهٔ ۴۳۶: کاروانی دگر از مصر هوس می آید 388شمارهٔ ۴۳۷: عنان شکوه را در بزم او دست ادب پی ...389شمارهٔ ۴۳۸: از عکس رخش که تاب دارد 390شمارهٔ ۴۳۹: چشم خود بگشا حدیث خوش نگاهی می رو ...391شمارهٔ ۴۴۰: در ره شوق، دل از بیم خطر می لرزد 392شمارهٔ ۴۴۱: چنان به عشق تو دل با زمانه شک دار ...393شمارهٔ ۴۴۲: به راه شوق، خضر جستجو چه می داند 394شمارهٔ ۴۴۳: مژگان من وظیفه ی خوناب می خورد 395شمارهٔ ۴۴۴: ز خنده آب بقا را به تشنه شور کند 396شمارهٔ ۴۴۵: خوش آنکه خسته دلان می ز جام ژرف ک ...397شمارهٔ ۴۴۶: شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید 398شمارهٔ ۴۴۷: قدح بر چشمه ی خورشید در جوهر شرف ...399شمارهٔ ۴۴۸: اضطراب شعله را داغم به گلخن می ده ...400شمارهٔ ۴۴۹: ز بس اندیشه از آشوب ملک جم، نگین ...401شمارهٔ ۴۵۰: بلبل ما ناله بر آهنگ غربت ساز کرد 402شمارهٔ ۴۵۱: عاشق پرشکوه خاموش از تغافل می شود 403شمارهٔ ۴۵۲: تنها من ضعیف ندارم بدن کبود 404شمارهٔ ۴۵۳: ز می به آب فتادن مرا زیان دارد 405شمارهٔ ۴۵۴: همچو مرغ از دست من پیمانه ی مل می ...406شمارهٔ ۴۵۵: چو شعله آن گل رویم به روی خار کشی ...407شمارهٔ ۴۵۶: ساقی ما که بسی چشم و دل از پی دار ...408شمارهٔ ۴۵۷: عشق آشوب دل و جوش درون می آرد 409شمارهٔ ۴۵۸: از دیر و کعبه تا به دو جانب دو خا ...410شمارهٔ ۴۵۹: دلم به سینه ز ننگ سخنوری خون شد 411شمارهٔ ۴۶۰: چشم پر افسون او سحرآفرینی می کند 412شمارهٔ ۴۶۱: همای شوق من بر قاف همت آشیان دارد 413شمارهٔ ۴۶۲: دلم آسوده شد تا در خم زلفش مکان د ...414شمارهٔ ۴۶۳: وقت آن شد که جنون رخت به صحرا ببر ...415شمارهٔ ۴۶۴: ای به خورشید سیاهی زده از روی سفی ...416شمارهٔ ۴۶۵: ز گریه گشت مرا دیده ی خراب سفید 417شمارهٔ ۴۶۶: چشم توام ز هوش تهیدست می کند 418شمارهٔ ۴۶۷: شورش منصور را آخر سرم معراج شد 419شمارهٔ ۴۶۸: دلم در باغ نتوانست امشب خواب راحت ...420شمارهٔ ۴۶۹: دلم چو لاله در اطراف باغ می رقصد 421شمارهٔ ۴۷۰: از گریبان سر نیاوردم برون تا چاک ...422شمارهٔ ۴۷۱: به دست آیینه از عکس رخش گلدسته را ...423شمارهٔ ۴۷۲: چو آیینه خیالش در دلم بسیار می گر ...424شمارهٔ ۴۷۳: خون بی تابان به محشر نیست بی گفت ...425شمارهٔ ۴۷۴: نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کن ...426شمارهٔ ۴۷۵: چه غم دارد مرا از خویش اگر محروم ...427شمارهٔ ۴۷۶: نکته سنجان! صفحه را از وصف می گلگ ...428شمارهٔ ۴۷۷: دوستان می روم از خود که صبا می آی ...429شمارهٔ ۴۷۸: حریر شعله ی ما را در آب می بافند 430شمارهٔ ۴۷۹: در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش ...431شمارهٔ ۴۸۰: خوش آنکه دوستی از دوست باخبر گردد 432شمارهٔ ۴۸۱: برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هن ...433شمارهٔ ۴۸۲: نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی ...434شمارهٔ ۴۸۳: رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد 435شمارهٔ ۴۸۴: دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید 436شمارهٔ ۴۸۵: دل حزین عجبی نیست کز نوا افتد 437شمارهٔ ۴۸۶: همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می ...438شمارهٔ ۴۸۷: چون مست من سوار به عزم شکار شد 439شمارهٔ ۴۸۸: ز دام عشق کی آزادی ام هوس باشد 440شمارهٔ ۴۸۹: دلم چون هاله دامی از پی صید مهی د ...441شمارهٔ ۴۹۰: هیچ کس یک قطره آبم غیر چشم تر ندا ...442شمارهٔ ۴۹۱: جلوه را زیور نباید چون به آیین می ...443شمارهٔ ۴۹۲: تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد 444شمارهٔ ۴۹۳: اگر دریا ز اشکم دم زند، آشوب می خ ...445شمارهٔ ۴۹۴: کسی را در فغان ناله چون محبوب می ...446شمارهٔ ۴۹۵: نسیم صبحدم از موسمی نوید دهد 447شمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کر ...448شمارهٔ ۴۹۷: فلک انجام کاروبار ما داند چه خواه ...449شمارهٔ ۴۹۸: روز بی معشوق و شب بی جام گلگون می ...450شمارهٔ ۴۹۹: یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد 451شمارهٔ ۵۰۰: یاد ایامی که بلبل چون من محزون نب ...452شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 453شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 454شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...455شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 456شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 457شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...458شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 459شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 460شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 461شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 462شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 463شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...464شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 465شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 466شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 467شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 468شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 469شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...470شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 471شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 472شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 473شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...474شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 475شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...476شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...477شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...478شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 479شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 480شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 481شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 482شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 483شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 484شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 485شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...486شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...487شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...488شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 489شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...490شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 491شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 492شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...493شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 494شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...495شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 496شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟497شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 498شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 499شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...500شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 501شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...502شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 503شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 504شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...505شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 506شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 507شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...508شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 509شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...510شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 511شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 512شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...513شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...514شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 515شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 516شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 517شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...518شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...519شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 520شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...521شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 522شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 523شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...524شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...525شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 526شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 527شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 528شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 529شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 530شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 531شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...532شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...533شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...534شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 535شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 536شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...537شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...538شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...539شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...540شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 541شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 542شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 543شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...544شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 545شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...546شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...547شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...548شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 549شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 550شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...551شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 552شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...553شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 554شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...555شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...556شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 557شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...558شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 559شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 560شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...561شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 562شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...563شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 564شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 565شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 566شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...567شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...568شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 569شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 570شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...571شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 572شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...573شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 574شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 575شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...576شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 577شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 578شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 579شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 580شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 581شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 582شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 583شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 584شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 585شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...586شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 587شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 588شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 589شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 590شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...591شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...592شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...593شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 594شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 595شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 596شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 597شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 598شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...599شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...600شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 601شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 602شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...603شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 604شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...605شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 606شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 607شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 608شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 609شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 610شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...611شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 612شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...613شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...614شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 615شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 616شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 617شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 618شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 619شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 620شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 621شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 622شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...623شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...624شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 625شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 626شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 627شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 628شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...629شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 630شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 631شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...632شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 633شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...634شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...635شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 636شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 637شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 638شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 639شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...640شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...641شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...642شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 643شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...644شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...645شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 646شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...647شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 648شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 649شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 650شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...651شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 652شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 653شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 654شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 655شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...656شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...657شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 658شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 659شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 660شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 661شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...662شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 663شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...664شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 665شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 666شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...667شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...668شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 669شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 670شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 671شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 672شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...673شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 674شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...675شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 676شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...677شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 678شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...679شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 680شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...681شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 682شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 683شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...684شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...685شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...686شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 687شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 688شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟689شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...690شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 691شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 692شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...693شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...694شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 695شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 696شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...697شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...698شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 699شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 700شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...701شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 702شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 703شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...704شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 705شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...706شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 707شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...708شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 709شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 710شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...711شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...712شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 713شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 714شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 715شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 716شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...717شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...718شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 719شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 720شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 721شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 722شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 723شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 724شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 725شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 726شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 727شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...728شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...729شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...730شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...731شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 732شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 733شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 734شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 735شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...736شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 737شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...738شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...739شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...740شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 741شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 742شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...743شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...744شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 745شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...746شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 747شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...748شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 749شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...750شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 751شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 752شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...753شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...754شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 755شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...756شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...757شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 758شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...759شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...760شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 761شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 762شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...763شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...764شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...765شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 766شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 767شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...768شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...769شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...770شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 771شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...772شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...773شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...774شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...775شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 776شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 777شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 778شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...779شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...780شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...781شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...782شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...783شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 784شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 785شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 786شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 787شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...788شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 789شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...790شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 791شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 792شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 793شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 794شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 795شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 796شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 797شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...798شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...799شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...800شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...801شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 802شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 803شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...804شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...805شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 806شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...807شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 808شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...809شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 810شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...811شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...812شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 813شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 814شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 815شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 816شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 817شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 818شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 819شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 820شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟821شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 822شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 823شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 824شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 825شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...826شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 827شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 828شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...829شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 830شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 831شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 832شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...833شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 834شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 835شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 836شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...837شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...838شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 839شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...840شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 841شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 842شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...843شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 844شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...845شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 846شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 847شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 848شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 849شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...850شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...851شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...852شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...853شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...854شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...855شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...856شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 857شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟858شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 859شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 860شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 861شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 862شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...863شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...864شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 865شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 866شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 867شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...868شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 869شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 870شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 871شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...872شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 873شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 874شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 875شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 876شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 877شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 878شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 879شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 880شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 881شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 882شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 883شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...884شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 885شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 886شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 887شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 888شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 889شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 890شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 891شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...892شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...893شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...894شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...895شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ