کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    درین چمن چو گلی نشنود فغان مرا
    کجاست برق که بردارد آشیان مرا
    حدیث زلف تو از دل بلب چو می آید
    بسان خامه سیه می کند زبان مرا
    زبسکه مانده ز پروازم اندرین گلشن
    ز نقش پا نشناسند آشیان مرا
    بزندگی ننشستی بپهلویم هرگز
    مگر خدنگ تو بنوازد استخوان مرا
    چو شمع در ره باد صبا سبکروحم
    نسیم وصل تواند ربود جان مرا
    ندیده کوچه زخمی که دل برون نرود
    چو بر دلم گذر افتاده دلستان مرا
    چو نخل شعله بباغ جهان بیک حالم
    نه کس بهار مرا دید نه خوان مرا
    زبسکه نقش سیه چردگان بدل جا کرد
    بتن سیاه چو رگ ساخت استخوان مرا
    کلیم وام کن از خامه هم،زبانی چند
    که یک زبان نکند شرح داستان مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha