کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نیست مو کز فرق ما برگشته بختان سر کشید
    بر سر شوریدگان سودای او لشکر کشید
    ایدل از گرمی خورشید قیامت باک نیست
    آه سردی میتوان در عرصه محشر کشید
    منکه یکدستم بجیب و دست دیگر بر سرست
    چون توانم شاهد مقصود را در بر کشید
    تا نگردد خیره هنگام تماشای رخت
    دود آهم سرمه ای در چشم ماه و خور کشید
    خوش سخن مستانه می گوید کلیم امشب مگر
    از شراب مدحت روح الامین ساغر کشید
    ای خداوندی که از نیروی اقبال بلند
    چرخ را از کهکشان قدر تو خط بر سر کشید
    چرخ را سرهنگ جاهت شب به نمرودی گرفت
    تا سحر از مطبخ جود تو خاکستر کشید
    بهر تحریر ثنایت دهر در هر سرزمین
    صفحه های خاک را از جاده در مسطر کشید
    فاخته کوکو نگوید زانکه از امداد تو
    داشت هر کس آرزوئی تنگ اندر بر کشید
    بر زمین زد شمع در پیشت کلاه از جور باد
    دود آهی بس ز جان دردپرور بر کشید
    سوخت باد از آتش قهر تو نامش شد سموم
    انتقام شمع را عدل تو از صرصر کشید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha