کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آتش دیگ هوس از دل سوزان گیرم
    آب لب تشنگی از آهن پیکان گیرم
    خوابم اینست که در دیدنت از هوش روم
    خوردنم اینکه سرانگشت بدندان گیرم
    عرق خجلت من سیل وجودم گردد
    فقر را گر دهم و ملک سلیمان گیرم
    وجه می گر نبود منکه ببوئی مستم
    جا بهمسایگی باده فروشان گیرم
    روش سوختن داغ ز دام آموزم
    وز قفس قاعده چاک گریبان گیرم
    از تف آتش آن تب که تنم را بگداخت
    از گل داغ گلاب از پی درمان گیرم
    داده خویشتن ایام چو می گیرد باز
    حیف باشد که بجز پند زدوران گیرم
    دارم آن حوصله و صبر که غم هم نخورم
    از تهیدستی اگر روزه حرمان گیرم
    نتوان بود کلیم اینهمه در بند لباس
    بهر اطفال سرشکی که بدامان گیرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha