کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از در محرومی استمداد همت کرده ایم
    آرزوها را تمام از سینه رخصت کرده ایم
    کیست تا مارا بدست کم تواند برگرفت
    بر سر یکپای پیش خم عبادت کرده ایم
    این زمان بی بوسه از ساقی نمی گیرم جا
    زانکه در میخانه ها بیمزد خدمت کرده ایم
    نقد جان از ساقی و رخت سرا از میفروش
    در حیات خویشتن میراث قسمت کرده ایم
    گر همه رخصت بود مستان که ننگ همتست
    بارها این پند را در کار فطرت کرده ایم
    در ره سنگ ملامت فرش چون خاک رهیم
    سرگرانی را ببالین سلامت کرده ایم
    خاکساری نقش ما تعلیم می گیرد ز ما
    در فن خود گرچه بیقدریم شهرت کرده ایم
    سخت بیقدرست شاید قسمتی پیدا کند
    خون خود را وقف بر خاک مزلت کرده ایم
    پیش پا دیدن نمی آید دگر از ما، چو شمع
    بسکه بر سر و قد او مشق حیرت کرده ایم
    بر سر جنگ است با ما بی سبب دایم کلیم
    گرچه صلح کل بهفتاد و دو ملت کرده ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha