کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوران ز عاریتها دندان ز ما گرفته
    نوبت رسد بنانم چون آسیا گرفته
    داریم در فراقت اشک بهانه جوئی
    بدخوی تر ز طفل از شیر وا گرفته
    صد برق ناامیدی کرده کمین ز هر سو
    نخل امیدواری هر جا که پا گرفته
    بر سفره زمانه کش غیر استخوان نیست
    هر کس دمی نشسته طبع هما گرفته
    صد دستگیرش ار هست نقش قدم نخیزد
    تعلیم خاکساری گوئی زما گرفته
    تمییز صاف از درد دوران نمی تواند
    هر آستان نشینی در صدر جا گرفته
    با آنکه هر دو زلفش در کشتنم یکی شد
    هر تاری از ندامت ماتم جدا گرفته
    ریزند خرقه پوشان خون در لباس تقوی
    شمشیر این دلیران جا در عصا گرفته
    آوارگان ندارند پیر طریق جز ما
    هر کس کلیم شد پیر همت ز ما گرفته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha