کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بصحرای هوس تا کی دلا سر در هوا گردی
    نمی بینی رهی ترسم که گم گردی چو وا گردی
    تو بر تن کی توانی چار تکبیر فنا گفتن
    که هر جا چار راهی بنگری خواهی گدا گردی
    بتن نقش حصیر فقر وقتی دلنشین گردد
    که از محنت شکسته استخوان چون بوریا گردی
    ز پا افتادگان را در جوانی دستگیری کن
    به پیری گر نمی خواهی که محتاج عصا گردی
    سر خجلت زشرم کرده ها اکنون بزیر افکن
    چه منت بر حیا داری چو از پیری دو تا گردی
    نمی گویم که بار دوش کس شو، اینقدر گویم
    که در میخانه عیبست ار بپای خویش وا گردی
    نقاب غنچه چون بگشاد دیگر بسته کی گردد
    مباد ای گل جدا از پرده شرم و حیا گردی
    خدنگ طعنه دایم سوی تیرانداز برگردد
    کسی را قدر مشکن گر نخواهی کم بها گردی
    چو در دام غمی افتی، پر و بال آنقدر میزن
    که باشد قوت پرواز اگر روزی رها گردی
    کلیم این شیوه تردامنان است از تو کی زیبد
    که همچون موج هر جانب بدنبال هوا گردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha