کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    براه او چه در بازیم، نه دینی نه دنیائی
    دلی داریم و اندوهی، سری داریم و سودائی
    زمان راحتم چون خواب پا عمر کمی دارد
    مگر آسایش خواب اجل محکم کند پائی
    بنازم چشم داغت را عجب بیناییی دارد
    بغیر از سینه پاکان ندیدم خوش کند جائی
    بپایان را بشهر آوردم از جذب جنون خود
    ز سیلاب سر شکم، خانه ام گردید صحرائی
    بعشق ار برنمی آیی، مکش پروانه سان خود را
    نداری در جگر آبی، بآتش کن مدارائی
    بیک پیمانه ساقی گفتگوی عقل کوته کن
    ترا کز دست می آید، باین هنگامه زن پائی
    بعالم آنچنان با چشم و دل سیری بسر بردم
    که گر از فاقه می مردم، نمی پختم تمنائی
    کلیم از خامه کار تیشه فرهاد می کردم
    که بر سر هست چون شاه جهانش کارفرمائی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha