کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فزون از صبر ایوبست تاب محنت دوری
    که رنجوری نباشد آنچنان مشکل که مهجوری
    چنان بیروی تو دست و دلم از کار خود مانده
    که ساغر در کفم لبریز و من مردم زمخموری
    ز گوش این نکته پیرمغان بیرون نخواهد شد
    که مستی خاکساری آورد، پرهیز مغروری
    ز چشم اعتبار خلق چون پنهان شوی دانی
    که باشد مستی و رسوائی ما عین مستوری
    تو همچون شعله سرکش زهر آلایشی پاکی
    ز ما گردی بدامان تو ننشیند مگر دوری
    نصیب ما نشد یکبار دیدار تو را دیدن
    بخوابت هم نمی بینم، زهی کوری زهی کوری
    چنان عالم به بند اعتبار ظاهر افتاده
    که پروانه نسوزد گر نباشد شمع کافوری
    نگوئی بی اثر دیگر کلیم این اشکریزی را
    ز بختم گریه آخر هم سیاهی برد و هم شوری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha