کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۶۶: بصحرای هوس تا کی دلا سر در هوا گردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بصحرای هوس تا کی دلا سر در هوا گردی نمی بینی رهی ترسم که گم گردی چو وا گردی تو بر تن کی توانی چار تکبیر فنا گفتن که هر جا چار راهی بنگری خواهی گدا گردی بتن نقش حصیر فقر وقتی دلنشین گردد که از محنت شکسته استخوان چون بوریا گردی ز پا افتادگان را در جوانی دستگیری کن به پیری گر نمی خواهی که محتاج عصا گردی سر خجلت زشرم کرده ها اکنون بزیر افکن چه منت بر حیا داری چو از پیری دو تا گردی نمی گویم که بار دوش کس شو، اینقدر گویم که در میخانه عیبست ار بپای خویش وا گردی نقاب غنچه چون بگشاد دیگر بسته کی گردد مباد ای گل جدا از پرده شرم و حیا گردی خدنگ طعنه دایم سوی تیرانداز برگردد کسی را قدر مشکن گر نخواهی کم بها گردی چو در دام غمی افتی، پر و بال آنقدر میزن که باشد قوت پرواز اگر روزی رها گردی کلیم این شیوه تردامنان است از تو کی زیبد که همچون موج هر جانب بدنبال هوا گردی کلیم کاشانی