کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۵۳: دوران ز عاریتها دندان ز ما گرفته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوران ز عاریتها دندان ز ما گرفته نوبت رسد بنانم چون آسیا گرفته داریم در فراقت اشک بهانه جوئی بدخوی تر ز طفل از شیر وا گرفته صد برق ناامیدی کرده کمین ز هر سو نخل امیدواری هر جا که پا گرفته بر سفره زمانه کش غیر استخوان نیست هر کس دمی نشسته طبع هما گرفته صد دستگیرش ار هست نقش قدم نخیزد تعلیم خاکساری گوئی زما گرفته تمییز صاف از درد دوران نمی تواند هر آستان نشینی در صدر جا گرفته با آنکه هر دو زلفش در کشتنم یکی شد هر تاری از ندامت ماتم جدا گرفته ریزند خرقه پوشان خون در لباس تقوی شمشیر این دلیران جا در عصا گرفته آوارگان ندارند پیر طریق جز ما هر کس کلیم شد پیر همت ز ما گرفته کلیم کاشانی