کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فقر وارستگی است از غم هر نیک و بدی
    نه که سر بار شود فکر کلاه نمدی
    خلق مرغان اسیرند که در یک قفسند
    زان میان از که توان داشت امید مددی
    غنچه در باغ جهان نیز چو من با دل تنگ
    دست بر سر زند از سرکشی سرو قدی
    این دل پرحسد و کینه که در بر داری
    سینه را ساخته خواری کش هر دست ردی
    لذت بوسه رکاب از کف پای تو گرفت
    که نیاید بمیان پای شمار و عددی
    شکرها گویمت ای چرخ که از گردش تو
    نیست یک کس که توان برد بحالش حسدی
    بخت وارون من آن نیل بود برزخ عمر
    که کشد جانب خود آفت هر چشم بدی
    عادت داد و ستد دادن جان مشکل کرد
    زانکه این داد ز دنبال ندارد ستدی
    لاف بی برگی فقر از تو حرامست کلیم
    پوست تختی چو تو داری و کلاه نمدی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha