کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سفر نیکوست اما نه زکوی دلستان رفتن
    بسان شمع هم در بزم باید از میان رفتن
    نقاب غنچه بگشاده، می و معشوق آماده
    عجب گر زنده رود اکنون تواند زاصفهان رفتن
    زجوش گل نگنجید آشیان من، زهی طالع
    که در فصل چنین می بایدم از گلستان رفتن
    نه تاراج خزانی بود و نه آسیب خار اینجا
    بجز آوارگی باعث چه بود از آشیان رفتن
    دل و جان، صبر و طاقت جمله می مانند و می باید
    ره خونخوار هجران ترا با کاروان رفتن
    تو خود رفتی کلیم، اما گران مژگان برگشته
    ترا تکلیف برگشتن کند، کی می توان رفتن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha