کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ریخت ناخن بسکه خار یأس از پا می کشم
    بر در دل می نشینم پا ز درها می کشم
    ساعدم از زیر بار آستین بیرون نرفت
    چون نگویم دست همت را زدنیا می کشم
    شحنه را بر من گرفتی، محتسب را دست نیست
    شیشه در بارم نباشد گرچه صهبا می کشم
    دور من چون می رسد ساقی دو ساغر ده مرا
    می بیاد آندو چشم مست شهلا می کشم
    حلقه ای در گوش بخت افکنده آنچشم سیاه
    کز نگاهش سرمه در چشم تماشا می کشم
    می رسد مستی بسرحدی که نشناسم ترا
    جام سرشار تغافل سخت تنها می کشم
    سنگ در دیوارها از شوخی طفلان نماند
    شهر اگر ویران شود خود را بصحرا می کشم
    ناخدای کشتی می می توانم شد کلیم
    بردبارم همچو کشتی گرچه دریا می کشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha