کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۳۰: آتش دیگ هوس از دل سوزان گیرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آتش دیگ هوس از دل سوزان گیرم آب لب تشنگی از آهن پیکان گیرم خوابم اینست که در دیدنت از هوش روم خوردنم اینکه سرانگشت بدندان گیرم عرق خجلت من سیل وجودم گردد فقر را گر دهم و ملک سلیمان گیرم وجه می گر نبود منکه ببوئی مستم جا بهمسایگی باده فروشان گیرم روش سوختن داغ ز دام آموزم وز قفس قاعده چاک گریبان گیرم از تف آتش آن تب که تنم را بگداخت از گل داغ گلاب از پی درمان گیرم داده خویشتن ایام چو می گیرد باز حیف باشد که بجز پند زدوران گیرم دارم آن حوصله و صبر که غم هم نخورم از تهیدستی اگر روزه حرمان گیرم نتوان بود کلیم اینهمه در بند لباس بهر اطفال سرشکی که بدامان گیرم کلیم کاشانی