کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بروی ساغر می ماه عید را دیدم
    همین بسست درین عید دید و وا دیدم
    بغیر دیده که پوشیدم از مراد دو کون
    بقدر همت خود جامه ای نپوشیدم
    چنین که برگ و بر نخل آه پیکانست
    بفرق سایه آهست سایه بیدم
    لبم ز خنده و چشمم ز گریه ترسیده است
    با شک بی اثر خویش بسکه خندیدم
    ز عاقبت نیم ایمن که ترسم آخر کار
    کفن برون کند از تن لباس تجریدم
    بسان شمع کس آواز گریه ام نشیند
    باشک خویش اگر تا صباح غلطیدم
    گران نبودم بر طبع دوستان هرگز
    بزور رفتن و دیر آمدن مه عیدم
    بحشر آخر از خواب مرگ برخیزد
    گمان مبر که زامداد بخت نومیدم
    به پیر جام از آندم که دست داده گلیم
    زخط ساغر چون شیشه سر نه پیچیدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha