کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    همچو عینک سر نگردد راست از پشت غمم
    همچنان حرص نظربازی فزاید هر دمم
    از ادای خارج هر کس خجالت می کشم
    با کمال بیدماغی من وکیل عالمم
    من بمردن همدم از ضعف خمار افتاده ام
    باید آوردن ز جام آئینه در پیش دمم
    تیره بختی بیش ازین نبود که در بزم جهان
    شمعم اما خلوت وصل ترا نامحرمم
    آن نمکهائیکه دیگ آرزو در کار داشت
    روزگار از شوربختی می کند در مرهمم
    از کریمان هیچگه روی طلب نبود مرا
    گر زسنگ خاره باشد روی همچون ماتمم
    خلعت آسایشی می خواستم از چرخ، گفت
    از کجا آورده ام خود در لباس خاتمم
    تا نفس باقیست ضبط گریه ام مقدور نیست
    شیشه ام، بی اشک از دل برنمی آید دمم
    از سبکروحی خود خوارم درین گلشن کلیم
    همچو شبنم هر گلی بردارد از دست کمم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha