کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه زمی هر جا تنک ظرفی که برد از پا فتاد
    آنکه لاف پهلوانی زد هم از صهبا فتاد
    گردباد از سیر صحرا پای در دامن کشید
    نوبت هامون نوردی تا باشک ما فتاد
    گریه نبود دیده ام گر دجله افشانی کند
    کاب در چشمم ز دود آتش سودا فتاد
    تا دم آخر بود سر در هوا مانند شمع
    دیده هر کس که بر آن قامت زیبا فتاد
    می دهد ز آشفتگی درس سیه روزی ز ما
    زلف او با این پریشانی چه خوش انشا فتاد
    عندلیب آن گلستانم که بندد باغبان
    دیده را هر گه نقاب از چهره گلها فتاد
    هر که در راه طلب خو کرد با آوارگی
    گر بسان شمع یک جا شد مقیم از پا فتاد
    از کمال اتحاد حسن و عشق آخر کلیم
    هر گره کز زلف او وا شد بکار ما فتاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha