کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بهار آمد و جانی بجسم مینا شد
    پیاله! چشم تو روشن که باده پیدا شد
    عرق فشانیت از تاب می شکیب نهشت
    چه قطره بود که سیلاب طاقت ما شد
    هنوز رنج تب لرز آفتاب بجاست
    چه فیض بود که همخانه مسیحا شد
    نه رفع تشنه لبی می کند، نه سوز جگر
    دلم خوشست که چشمم ز گریه دریا شد
    زدیده رفتی و تاریک شد سراچه چشم
    بدل در آمدی و چشم داغ بینا شد
    بغیر خار که در پای رهروان ماندست
    دگر براه غمت هر چه بود یغما شد
    کلیم چاک شد از تیغ او سراپایت
    بسینه سنگ چه کوبی کنونکه در وا شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha