کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عیب را کی به پناه هنرم جا باشد
    درد میخانه من بر سر مینا باشد
    چون کشی خنجر کین بخت نگین می خواهم
    که ز زخم تو نشان بر همه اعضا باشد
    کرده ام شرط که پا را نکشم جانب شهر
    سرم آنروز که در دامن صحرا باشد
    از همان بزم که جز من دگری راه نداشت
    بایدم رفت که بهر دگران جا باشد
    اغنیا بهره ز اندوخته خود نبرند
    که همین خشک لبی قسمت دریا باشد
    همچو رگ در قدم راهروان سبز شود
    خار سیراب گر از آبله پا باشد
    ما که باشیم که کس جانب ما را گیرد
    اینقدر بس که شکست از طرف ما
    ز آتش داغ گر افروخته دستم چه عجب
    که کلیمم من و اینم ید بیضا باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha