کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگرچه از مژه روبم غبار رهگذرش
    بچشم من نرسد توتیای خاک درش
    گذشت از آن بر رو زلف تا خطش سر زد
    کنون نهاده ز هر حلقه چشم بر کمرش
    همیشه بیهده گوئی بود بهر محفل
    که شمع مالد صندل بسر ز درد سرش
    شکسته بالم و صیاد هم پرم بسته
    شکسته بسته من خوش نموده در نظرش
    گمان مبر که شود گریه آب آتش عشق
    گواه سوزش شمعست و اشک بی اثرش
    هنر نهفته نمی ماند، از صدف پیداست
    که قعر بحر نگردیده پرده گهرش
    نشان دردطلب بس همینکه می گیرم
    ز سایه خود در راه جستجو خبرش
    جدل بکس نکنم زانکه غیر زانو نیست
    قرینه ای که توانم نهاد سربسرش
    کسیکه کشته آنچشم سرمه سا باشد
    زلب بلند نگردد فغان نوحه گرش
    جواب نامه کلیم از ستمگری خواهد
    که مرغ نامه بر اوست تیر چار پرش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha