کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیده را کردی سفید از انتظار ما مپرس
    صبح ما را دیدی از شبهای تار ما مپرس
    آنچه می افتد بدام ما بغیر از رخنه نیست
    طالع رم کرده بنگر از شکار ما مپرس
    دین و دنیا باز و عالم سوز و سامان دشمنیم
    زهره را می بازی از خصل قمار ما مپرس
    خوارتر از شیشه خالی ببزم باده ایم
    عزتی گر بود رفت از اعتبار ما مپرس
    ما نمی گوئیم کز هر کس چها برداشتیم
    بردباریها ببین اما ز بار ما مپرس
    ما نه از رستای عقلیم و نه از شهر جنون
    بیوطن چون گردبادیم از دیار ما مپرس
    می دهد طغیان اشک ما خبر از شور عشق
    گل بدامن بنگر و از خار خار ما مپرس
    با وجود خاک پایش توتیا دیدن نداشت
    از عرق ریزی چشم شرمسار ما مپرس
    با گلشن گر زینت رنگست از بو مفلس است
    ای کلیم از برگ و سامان بهار ما مپرس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha