کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرغ دلم که روشن ازو چشم دام بود
    کشتی باین گناه که بیدانه رام بود
    دیدم ز بیقراری خود در ره طلب
    آسایشی که قافله را از مقام بود
    بگذر ز نام و ننگ که رسوائی آورد
    پیوسته روسیاه نگین بهر نام بود
    در هند تیره بختی وارون است کار
    زان شهد لب همیشه دلم تلخکام بود
    هرگز نگشت قابل زخم تو مدعی
    پیوسته آب تیغ تو بر وی حرام بود
    تا دل نظر بخال تو افکند شد اسیر
    مسکین خبر نداشت که این دانه دام بود
    زآب سیل تیغ تو قسمت نیافتم
    کز تشنگان بر آن لب جو ازدحام بود
    امید بوسه ات چه نمک داشت ای کلیم
    زان لب که منفعل زجواب سلام بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha