کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صاحب همت که دست از کار دنیا می کشد
    کی دگر زان دست خار یأس از پا می کشد
    از ستم بر ناتوانان بالد آن سرکش بخویش
    شعله چون مشت خسی را سوخت بالا می کشد
    آینه از باطن صافست محنت کش ززنگ
    شیشه از روشندلی بیداد خارا می کشد
    اشگریزان تا غبار جلوه کاهش رفته اند
    زلف را در خون کشد گاهی که تا پا می کشد
    جاهلان را فخر می باید زجهل خود که دهر
    انتقام جرم نادان را ز دانا می کشد
    ما باین سامان چرا شرمنده باشیم از سپهر
    گوهر بی آب کی منت ز دریا می کشد
    تا قلم برداشت قمری آشیان خواهد نهاد
    سر و بالای ترا نقاش هر جا می کشد
    دشمنی را باعثی باید، نمی دانم کلیم
    اشک از بهر چه لشکر بر سر ما می کشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha