کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کشش اوست که ما را بسر کار برد
    بلبل از نکهت گل راه بگلزار برد
    بر در میکده مستی بترنم می گفت
    باده آبیست که از آینه زنگار برد
    سود این داد و ستد چیست که در خلوت قرب
    فرصت حرف دهد قوت گفتار برد
    استخوانم نشود پیش خدنگ تو سفید
    گر نه زخمم گرو خنده ز سوفار برد
    یک چمن آب خورد از عرق خجلت گل
    نکهت زلف تو گر باد بگلزار برد
    مژه را داد ز کف چشم تو در آخر حسن
    ترک مفلس چو شود تیغ بازار برد
    شور بختیم و شهید لب او کاش کسی
    استخوانهای مرا سوی نمکزار برد
    تاب بیداد کلیم اینهمه چون می آرد
    گر نه دل میدهدش آنکه دل از کار برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha