کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۸۴: کشش اوست که ما را بسر کار برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کشش اوست که ما را بسر کار برد بلبل از نکهت گل راه بگلزار برد بر در میکده مستی بترنم می گفت باده آبیست که از آینه زنگار برد سود این داد و ستد چیست که در خلوت قرب فرصت حرف دهد قوت گفتار برد استخوانم نشود پیش خدنگ تو سفید گر نه زخمم گرو خنده ز سوفار برد یک چمن آب خورد از عرق خجلت گل نکهت زلف تو گر باد بگلزار برد مژه را داد ز کف چشم تو در آخر حسن ترک مفلس چو شود تیغ بازار برد شور بختیم و شهید لب او کاش کسی استخوانهای مرا سوی نمکزار برد تاب بیداد کلیم اینهمه چون می آرد گر نه دل میدهدش آنکه دل از کار برد کلیم کاشانی