کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گردون بشیشه تهیم سنگ کین زند
    طالع بشمع کشته من آستین زند
    مقبول روزگار نگشتیم و ایمنیم
    ما را که برنداشته چون بر زمین زند
    چاک دلم نه بخیه مرهم کند قبول
    بر هر دو پشت دست چو نقش نگین زند
    همچون حباب ذوق خموش کسی که یافت
    گر دم زند نخست دم واپسین زند
    در محفلیکه تازه در آئی گرفته باش
    اول بباغ غنچه گره بر جبین زند
    تا رفته ام ز بزم تو بر در نشسته ام
    بیتاب شوق بر در صلح اینچنین زند
    امروز آرزوی جهان در کنار اوست
    خوشوقت آنکه دست بدامان زین زند
    شاید که حال دل قدری به شود کلیم
    گر بار شیشه دل ما بر زمین زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha