کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۶۸: گردون بشیشه تهیم سنگ کین زند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گردون بشیشه تهیم سنگ کین زند طالع بشمع کشته من آستین زند مقبول روزگار نگشتیم و ایمنیم ما را که برنداشته چون بر زمین زند چاک دلم نه بخیه مرهم کند قبول بر هر دو پشت دست چو نقش نگین زند همچون حباب ذوق خموش کسی که یافت گر دم زند نخست دم واپسین زند در محفلیکه تازه در آئی گرفته باش اول بباغ غنچه گره بر جبین زند تا رفته ام ز بزم تو بر در نشسته ام بیتاب شوق بر در صلح اینچنین زند امروز آرزوی جهان در کنار اوست خوشوقت آنکه دست بدامان زین زند شاید که حال دل قدری به شود کلیم گر بار شیشه دل ما بر زمین زند کلیم کاشانی