کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اجتناب از آهم آن مغرور خود سر می کند
    پادشاهست احتراز از گرد لشکر می کند
    بر تن غم پرور عاشق نشان بوریا
    از برای خط زخمش کار مسطر می کند
    ترک آسایش اگر لذت ندارد پس چرا
    گل بآن نازک تنی از خار بستر می کند
    دل زسر قسمتم خون شد که در یک بوستان
    این بسر گل می زند آن خاک بر سر می کند
    عقل اگر داری بچشم کم مبین دیوانه را
    یکتن اقلیم بیابان را مسخر می کند
    مقصدی نایاب را در پیش دارد زلف او
    از کنار عارضش راه کمر سر می کند
    گر بخورشیدش بسنجم زین تلافی می سزد
    مدعی را در وفا با من برابر می کند
    گر ندامت دارم از شیرین سخن بودن بجاست
    این شکر منقار طوطی را بخون تر می کند
    دیده بی آب ما دارد کلیم از دل غبار
    مفلس آری شکوه دایم از توانگر می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha