کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کی آن صیاد بی پروا پی نخجیر می گردد
    که دایم در رهش صد صید از جان سیر می گردد
    صبوری چون ز حد بگذشت کاری رو نمی آرد
    که دارو کهنه چون گردید بی تأثیر می گردد
    خط سبزت عنان اختیار از دست و دل برده
    بهارست و دگر دیوانه بی زنجیر می گردد
    سراپای وجودم باده شد از حرص میخواری
    ولی همچون حبابم چشم و دل کی سیر می گردد
    شراب کهنه می نوشم ببزم او چو بنشینم
    بمن تا نوبت آید دختر رز پیر می گردد
    کلیم آن گردش چشم و نگاه دمیدم کم شد
    چو ساقی سرگران افتاد ساغر دیر می گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha