کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل بیهده افغان ز تو ناساز ندارد
    چون شیشه که تا نشکند آواز ندارد
    این عیب بگیرائی مژگان تو ماند
    از رفتن اگر اشک مرا باز ندارد
    در خلوت دل پرده نشین کیست بجز تو
    در سینه صدف غیر گهر راز ندارد
    هر راز که دل داشت نهان، اشک دگر گفت
    پیکان تو رازیست که غماز ندارد
    من لب اگر از نوحه و فریاد به بندم
    پروانه درین بزم هم آواز ندارد
    چون دام در و سر زده نتوان بدرون رفت
    عیبست قفس را که در باز ندارد
    در محفل دیوان کلیمش نتوان یافت
    گر شمع سخن شعله آن راز ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha