کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کسیکه از گل داغ تو گلستان دارد
    ازو مرنج چو بلبل اگر فغان دارد
    خدنگ خویش بغیری مزن که سینه من
    برای تیر تو از داغ صد نشان دارد
    پی نظاره گلزار چشم حیرانست
    نه رخنه است که دیوار گلستان دارد
    تو گرچه فارغی از حال ما و لی صد شکر
    که ناوکت خبر از مغز استخوان دارد
    چنان زخویش بتنگم که بهر سر مویم
    ز بهر قتلم با تیغ او زبان دارد
    کلیم سکه داغ ار بنام خویش زند
    شه ولایت در دست، جای آن دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha