کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می آشام غمت پیمانه و ساغر نمی دارد
    بجز تبخاله بر لب ساغر دیگر نمی دارد
    ندانم از خدا برگشته مژگانت چه می خواهد
    که سر از سجده محراب ابرو بر نمی دارد
    تو بی پروا درون دل، ولی از حال او غافل
    که آتش آگهی از سوزش مجمر نمی دارد
    کنم از هر نگاهت مستی دیگر چه بزمست این
    کسی صد رنگ می ای شوخ در ساغر نمی دارد
    چو نقش پا ندارد بستم بالین بکنج غم
    که از سر در گریبانی تن ما سر نمی دارد
    متاع صبر و آرام از دلم جستی، عجب از تو
    نمی دانی که گلخن غیر خاکستر نمی دارد
    سرت گردم مگردان اینچنین یکباره محرومم
    که دارد سایه ای سر و سهی گر بر نمی دارد
    من بیکس هلاک گرمی داغ جنون گردم
    که تا شد پاسبانم چشم، از من بر نمی دارد
    کلیم از شعر رنگین نیست بیت ساده می گوید
    عروس تنگدستان بیش ازین زیور نمی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha