کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ناخلف را بکسی فخر ز آبا نرسد
    نسب گوهر بی آب بدریا نرسد
    رشته طول امل عارف روشندل را
    راست چون رشته شمعست بفردا نرسد
    بخت چون سدره کام شود عاشق را
    اثر گرمی خورشید بحر با نرسد
    دو جهان حسرت بالات الف کش دارد
    سرو را با تو بیک فاخته دعوا نرسد
    آنقدر کارشکن صافدلان را شده جمع
    که دگر دشمنی شیشه بخارا نرسد
    حالت شمع دلیلست که در کشور عشق
    سر بسامان بجز از آتش سودا نرسد
    ظاهر و باطنم از بسکه بود دور از هم
    رنگ خونم ز ته پوست بسیما نرسد
    ما درین غمکده هم طالع زخم آمده ایم
    خنده بی گریه خونین بلب ما نرسد
    همتم هست رسا بختم اگر کوتاهست
    پشت پایم رسد ار دست بدنیا نرسد
    کس چه داند که کلیم ابر کدامین وادیست
    قاصد سیل گر از جانب صحرا نرسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha