کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل جز کجی ز زلف تو نامهربان ندید
    رو چشم بست و روی ترا در میان ندید
    هر چند خرمی جهان را سبب منم
    مانند ابر هیچکسم شادمان ندید
    دامان من که قافله گاه سرشک بود
    چیزی بغیر آتش ازین کاروان ندید
    آنکس که خودنمای بود مایه دار نیست
    هرگز کسی گلی بسر باغبان ندید
    با آنکه بی نقاب تر از آفتاب بود
    چون صبح از تبسم او کس نشان ندید
    کامی بغیر دانه بی آب اختران
    صید اسیر در قفس آسمان ندید
    می کاهم از شکفتگی خویشتن مدام
    شمعم که کس بهار مرا بیخوان ندید
    خامند سربسر همه ابنای روزگار
    کس میوه رسیده درین بوستان ندید
    تا کی کلیم گریه کنی گاه دیدنش
    کس ماه را همیشه در آب روان ندید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha