کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۴۵: دل جز کجی ز زلف تو نامهربان ندید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل جز کجی ز زلف تو نامهربان ندید رو چشم بست و روی ترا در میان ندید هر چند خرمی جهان را سبب منم مانند ابر هیچکسم شادمان ندید دامان من که قافله گاه سرشک بود چیزی بغیر آتش ازین کاروان ندید آنکس که خودنمای بود مایه دار نیست هرگز کسی گلی بسر باغبان ندید با آنکه بی نقاب تر از آفتاب بود چون صبح از تبسم او کس نشان ندید کامی بغیر دانه بی آب اختران صید اسیر در قفس آسمان ندید می کاهم از شکفتگی خویشتن مدام شمعم که کس بهار مرا بیخوان ندید خامند سربسر همه ابنای روزگار کس میوه رسیده درین بوستان ندید تا کی کلیم گریه کنی گاه دیدنش کس ماه را همیشه در آب روان ندید کلیم کاشانی