کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آشوب طلب خاطر فرزانه ندارد
    زنبور هوس در دل ما خانه ندارد
    اندازه مستی نتوانیم نگهداشت
    زان باده خرابیم که پیمانه ندارد
    در مزرعه طاقت ما تخم ریا نیست
    اینجاست که تسبیح عمل دانه ندارد
    دیدم چو پریشانی زلفت جگرم سوخت
    غیر از دل صد رخنه من شانه ندارد
    جائی ننشستیم کز آنجا نرمیدیم
    جغدیم در آن شهر که ویرانه ندارد
    در کشور این زهدفروشان نتوان یافت
    یک صومعه کان راه به بتخانه ندارد
    عاشق همه جا شیفته ناز و عتابست
    شمعی که نیفروخته پروانه ندارد
    آن گرد کدورت که بود همره یکخویش
    هرگز قدم لشکر بیگانه ندارد
    پیداست که غارتگر سامان کلیمست
    کاندوخته جز درد بکاشانه ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha