کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه طره ات غم شبهای تار من دارد
    نه چشم مست تو فکر خمار من دارد
    ز گریه چشمم چون شد سپید دانستم
    که صبحی از پی شبهای تار من دارد
    زضبط گریه چو گل عاجزست پنداری
    خبر ز گریه بی اختیار من دارد
    دو چشم کم نگهت کاشکی بمن می داشت
    سری که زلف تو با روزگار من دارد
    زداغ کهنه گل تازه ام فسرده ترست
    بروی کار چه آبی بهار من دارد
    بمرگ صلح کنم با زمانه تا نفسی است
    جهان بر آینه دل غبار من دارد
    عجب مدار که آتش بگورم اندازد
    همان شرار که سنگ مزار من دارد
    درین بهار گل چاک آنچنان بالید
    که یک گلست که جیب و کنار من دارد
    گل شکایت نشکفته و شکفته کلیم
    دل پر آبله داغدار من دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha