کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چند نومید ز کوی تو دل زار آید
    چون تهیدست که از میکده هشیار آید
    خار پا در ره ادبار ز دامن روید
    سر سودا زده در جیب بدیوار آید
    فقر اگر زخم زند مرهمش از عزلت نه
    که تهیدست خوردن خون چو ببازار آید
    عشق تا قابل زخم ستمم می داند
    تیغ از موج نفس بر دل افکار آید
    می کند نرگس بیمار تو غمخواری دل
    همچو مستی که بپرسیدن بیمار آید
    کس ندیدیم که مردود رود از در عشق
    آتش آن نیستکه از خار و خسش عار آید
    می توان یافت سرشگی که ز دل می خیزد
    بی نشان نیست اگر طفل زگلزار آید
    شب آدینه بدریوزه میخانه شهر
    شیخ پنهان رود و از ره بازار آید
    گر متاع سخن امروز کسادست کلیم
    تازه کن طرز که در چشم خریدار آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha