کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنکه زخمی از زبان او نخوردم سوسنست
    وانکه بر عیبم ندوزد چشم بدبین سوزنست
    رخصت سیر جهان می خواستم از عقل، گفت
    اهل عزلت را سفر از یاد مردم رفتنست
    تا شکست کاملان جستن هنر گردیده است
    عیب جوی طلعت خورشید چشم روزنست
    عمرها با تیره روزی ساختم تا اینزمان
    خلوتم را شمع کافوری بیاض گردنست
    نه فلک در پیش چشم اهل همت خرمنیست
    هر که کام از آسمان جوید گدای خرمنست
    هر کجا شور جنون ما را ببازار آورد
    سنگ مانند ترازو خانه زاد دامنست
    دل که شد سلطان تن خیل و حشم دارد زاشک
    از شرر باشد سپاهش هر که میر گلخنست
    آه سرد از حسرت روغن چراغم می کشد
    ساز و برگ روزم از سامان شبها روشنست
    در دیار فقر کانجا جوشن از عریان تنی است
    حامی شمع از خطر فانوس بی پیراهنست
    نسبت ما با جفاهایش کلیم امروز نیست
    تیغ بیداد و دل ما هر دو از یک آهنست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha