کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیری رسید و موسم طبع جوان گذشت
    ضعف تن از تحمل رطل گران گذشت
    باریک بینیت چو ز پهلوی عینک است
    باید ز فکر دلبر لاغر میان گذشت
    وضع زمانه قابل دیدن دو بار نیست
    رو پس نکرد هر که از این خاکدان گذشت
    در راه عشق گریه متاع اثر نداشت
    صد بار از کنار من این کاروان گذشت
    از دستبرد حسن تو بر لشکر بهار
    یک نیزه خون گل ز سر ارغوان گذشت
    حب الوطن نگر که ز گل چشم بسته‌ایم
    نتوان ولی ز مشت خس آشیان گذشت
    طبعی به هم رسان که بسازی به عالمی
    یا همتی که از سر عالم توان گذشت
    مضمون سرنوشت دو عالم جز این نبود
    آن سر که خاک شد به ره از آسمان گذشت
    در کیش ما تجرد عنقا تمام نیست
    در قید نام ماند اگر از نشان گذشت
    بی دیده راه گر نتوان رفت پس چرا
    چشم از جهان چو بستی از او می توان گذشت
    بدنامی حیات دو روزی نبود بیش
    آن هم کلیم با تو بگویم چه سان گذشت
    یک روز صرف بستن دل شد به این و آن
    روز دگر به کندن دل زین و زان گذشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha