کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا بنام من زبان خامه ات گردیده است
    از نگینم می رود بیرون ز بس بالیده است
    بر هوا می افکند هر دم کلاهی از حباب
    قطره زین شادی که دریا حال او پرسیده است
    من که باشم کس چو من بیقدر یاد آورده ای
    نامه از ننگ همین معنی بخود پیچیده است
    تا گشاد جبهه خلق ترا دیدست صبح
    بر جهان و دستگاه تنگ او خندیده است
    سایه ام را عار می آید که افتد بر زمین
    آفتاب التفاتت تا بمن تابیده است
    از تفاخر آنچنان سر را بگردون بریده ایم
    کاسمان با ناخن ماه نواش خاریده است
    دیده را کز خاکپایت خواست گیرد توتیا
    یک صفاهان سرمه کلک همتت ورزیده است
    تا سواد خط مشکینت بچشم جا گرفت
    مردمک چون خط باطل بر بیاض دیده است
    کی بود یارب که آیم دولت پابوس تو
    همچو نام خود که پای خامه ات بوسیده است
    در فراقت جان غم فرسوده ای دارد کلیم
    گر به پای قاصدت نفشاند ادب ورزیده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha