کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    وداع ناشده دل حال صبر در هم دید
    عنان گسستگی گریه دمادم دید
    چنین که رو بقفا می روم ز خاک درت
    گرفتم اینکه بجنت روم چه خواهم دید
    هر آن نگاه که از گریه پاکدامن شد
    اگر بگل نظر افکند روی شبنم دید
    دل ورق ورق خویش پاره پاره کنم
    کزین کتاب کسی فال عافیت کم دید
    کسیکه دید باحوال من غم و دل را
    چو داغ و مرهم پیوسته روی درهم دید
    بحال دیده گریان نمی کنم رحمی
    دلم سیاه شد از بسکه این ورق نم دید
    ندوخت غنچه گل کیسه بر وفای بهار
    بچشم بسته همه کار و بار عالم دید
    نداشتیم به از خون گرم دلسوزی
    گذشت از طرف زخم و روی مرهم دید
    اگرچه سینه زپیکان جور زآهن شد
    کلیم خود را در کار خویش محکم دید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha