کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب که جوش گریه من مایه سیلاب بود
    بخت بد را آب می برد و همان در خواب بود
    تیغت آرام شهیدان داد اما دور ازو
    زخم ها را اضطراب ماهی بی آب بود
    عالمی را بی سبب گر کشت آن مغرور حسن
    نه ز بیرحمی برغم عالم اسباب بود
    موی سر زنجیر ما بهتر که در راه جنون
    برطرف شد گرچه تکلیف از میان آداب بود
    نه براه آرام می گیرد نه در منزل قرار
    هر که او بیتاب مادرزاد چون سیماب بود
    خاکساران بیشتر از فیض قسمت می برند
    کلبه دیوار کوتاهان پر از مهتاب بود
    رحم از آن بیباک می خواهم که از مستی حسن
    هایهای گریه در گوشش صدای آب بود
    شب که ساغر می زدی، با آنکه نتوان حرف زد
    کشتی من بسکه می پیچد در گرداب بود
    سالک این ره کلیم از برق منت کی کشید
    گرم رو آن بود کو خوش آتش اسباب بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha