کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل زجا رفت، از پی آنسرو قامت می رود
    می پرد چشمم باستقبال حیرت می رود
    کس بذوق خویش ترک خانمان خود نکرد
    خونم از بیداد مرهم از جراحت می رود
    تهنیت نوبر نکرد و گرد خوشحالی نگشت
    عید ما دایم بقربان مصیبت می رود
    گر بحشر از جور مه رویان شکایت سر کنم
    رنگ از رخسار خورشید قیامت می رود
    زندگی چون تلخ گردد بیدلان پردل شوند
    مرگ چون راحت شود قدر شجاعت می رود
    در ره عشقت که آتش خون و خاکش آتشست
    می روم سر در هوا تا پای جرأت می رود
    هیچ چیز از ما پسند خاطر خوبان نشد
    حیرتی دارم که چون هوشم بغارت می رود
    معصیت کز خاکیان خیزد غباری بیش نیست
    گر رود گردی چه از باران رحمت می رود
    توشه تحسین باران همره او کن کلیم
    این اینجا نمی ماند بغربت می رود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha