کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خلق را دیدی دگر خواری چرا باید کشید
    پای در دامان و دست از مدعا باید کشید
    بار درد بی دوا بردن بسی آسانترست
    کز طبیبان منت از بهر دوا باید کشید
    منت دریا کشند ار قطره ای احسان کنند
    کاش منت را بمقدار عطا باید کشید
    دولتی بهتر ز گمنامی نخواهی یافتن
    سر بجیب از سایه بال هما باید کشید
    میهنی سرپنجه را در زیر سنگ از بار رنگ
    دست همت را ز دامان حنا باید کشید
    با وجود ضعف پیری بار بردن مشکلست
    پا بدامان کش چو منت از عصا باید کشید
    در خمار باده دلکوبست سیر گلستان
    دردسر از خنده گلها چرا باید کشید
    کار محنت گر درین راه اینچنین بالا رود
    ره نوردان را ز زانو خار پا باید کشید
    شمع را با خامشی هر گه زبان باید برید
    بنگر از بیهوده گوئیها چها باید کشید
    از بلای آشنائی آنچه من دیدم کلیم
    ز آشنا خود را بکام اژدها باید کشید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha