کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عمرها رفت که قانون طرب تار ندید
    دل بجز دیده تر ساغر سرشار ندید
    این جهان دار شفائیست که یک بیمارش
    خدمتی غیر تغافل ز پرستار ندید
    هر که رفعت طلبد بهره نیابد از فیض
    خار را سبز کسی بر سر دیوار ندید
    مرد آزاده گرش کار بسوگند افتاد
    قسم او بسری بود که دستار ندید
    دست رد گر بشناسی سپر حادثه است
    از بلا رست سپندی که خریدار ندید
    شیشه با آنکه سر حرف مکرر وا کرد
    دوش در بزم ترا در سر گفتار ندید
    دفترم گر شکرستان سخن گشت چه سود
    که بغیر از مگس نقطه هوادار ندید
    خضر توفیق که از تربیتم دست کشید
    آن طبیبی است که پرهیز ز بیمار ندید
    دهر خود مجلس می نیست کلیم، از چه سبب
    کس در او آگهی از کار خبردار ندید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha